برخی فقها حقوقدانان مجازاتهای اعدام و قصاص را در ملاء عام موثر می دانند و برخی می گویند نتیجه عکس دارد و از ارکان مجازات نیست و نباید در خیابان و میدان، مجرمان را مجازات کردامید سلیمی بنی: روز چهارشنبه، 4 نفر از متجاوزان به عنف، در خمینی شهر اصفهان به دار آویخته شدند آن هم در ملاء عام و در پارک بهشت این شهر. چند روز پیش نیز حکم قصاص نفس قاتل روح اله داداشی در خیابانهای کرج اجرا شد. پیش از آن هم، قاتل دکتر سرابی در نارمک تهران به دار آویخته شد، هفته پیش از آن نیز قاتل پل مدیریت در محل وقوع جرم، به دار آویخته شد. قاتل میدان سعادت آباد نیز سال گذشته در ملاء عام به مجازات رسید.
رویدادهایی این چنین، باعث می شود در ذهن این پرسش به وجود آید که آیا مجازات در ملاء عام، باعث کاهش جرایم خشنی مانند تجاوز به عنف و قتلهای خشونت بار، مانند آنچه بر مهسا، مقتول پل مدیریت در غرب تهران گذشت، شده و یا رویه خشونت بار اجرای مجازاتهایی مانند اعدام و قصاص در ملاء عام، باعث ریختن زشتی این مجازاتها، مرگ و نابودی اشخاص (از جمله متهمان) در میان مردم می شود.
رویه فعلی برای اعدام و مجازاتهای سالب آزادی
تعیین مکان و محل مجازات بر عهده قاضی است و برخی از رویه های قضایی اخیر، چنین شده که قاضی ترجیح می دهد مجازاتهای سالبه حیات را در محل وقوع جرم، در ملاء عام و یا در نزدیکی محل وقوع جرم و در معابر و میادین شهرها انجام دهد.
هر چند برخی از مجازاتهای سالب حیات که برای بعضی از جرایم دیگر مانند حمل مسلحانه، خرید و فروش و نگهداری مواد مخدر، نیز صادر می شود در محل زندگی محکومان به وقوع می پیوندد که نشان می دهد رویه قضایی مجازات در ملاء عام، تنها برای جرایمی مانند قتل و یا تجاوز به عنف، مصداق ندارد. بلکه به مجازاتهای مربوط به جرایمی مانند جرایم مربوط به مواد مخدر نیز تسری یافته.
حکم شرعی مجازات در ملاء عام
در قرآن برای برخی از مجازاتها از جمله اجرای حد جلد (تازیانه) برای مجرمانی که مرتکب زنا شده اند؛ اعم از زن و مرد، توصیه شده است گروهی از مومنان جمع شوند و نظاره کنند. با این حال، اجرای مجازاتهای شرعی مانند قصاص در ملاء عام، بیشتر در سنت مورد تاکید قرار گرفته که از نگاه عالمان شرع، دلیلی برای ادامه آن در زمان غیبت است. هر چند تعدادی از فقهای امامیه معتقدند اجرای حدود، در زمان غیبت، میسر نیست، بلکه باید به تعزیر، یعنی مجازاتی کمتر از حد، اکتفا کرد.
ملاء عام چیست؟
در شرع و حقوق، تعریف دقیقی از ملاء عام ارائه نشده، بلکه ملاء عام را در مخالفت با مفهوم حیطه خصوصی افراد شناسایی می کنند. در اصل می توان گفت ملاء عام، فضایی است که اطلاع افراد از آن، بدون اجازه شخص، ممکن است. مانند کسی که در خیابان حرکت می کنند و بدون اجازه وی، دیگران می توانند نظاره گر او باشند. برخی از حقوقدانان معتقدند با چنین تعبیری، محیطهایی مانند فضای رسانه های کاغذی، الکترونیکی و مجازی نیز ملاء عام تلقی می شود. یعنی قرار دادن تصاویر افراد در محیطی مانند وبلاگ، سایت یا پخش از تلوزیون نیز حضور در ملاء عام تلقی می شود. البته برخی دیگر نیز این تعبیر، را نمی پذیریند و عرصه ''تصویر و مجاز'' را در حکم ملاء عام نمی دانند.
این تعبیر، به کلی با تعبیری که در ابتدای اسلام از ملاء عام و ''طائفه من المومنین'' می شد، متفاوت است. برای همین، قضات در تعیین مکان اجرای احکام سالبه حیات و سایر مجازاتهای ترهیبی و ترذیلی (مانند شلاق تعزیری یا جلد حدی) باید به تاثیر مضاعف آن، توجه نمایند. اعدامی در ملاء عام صورت می گیرد و با تکنولوژی امروز، عکسها، تصاویر و فیلمهای این اعدام به سراسر دنیا مخابره می شود. از یاد نبریم تنها خبر اجرای حد رجم (سنگسار) برای سکینه محمدی آشتیانی، به چه میزان، تاثیرات بین المللی و تحرکات خارج از مرزها را به دنبال داشت.
با توجه به این مضامین؛ از حقوقدانان مختلف که نظریات متفاوتی درباره اجرای مجازات در ملاء عام داشتند، درباره تاثیر مجازاتهای سنگینی مانند اعدام در ملاء عام نظرخواهی شد که در جدول زیر آمده است:
محمد تقی رهبر
روحانی، نماینده مجلس، عضو کمیسیون حقوقی
موافق
در بخشی از مجازاتها، قرآن می گوید کسی که زنا کرده، مردم را جمع کنید و طائفه ای از مومنان بیایند و ببینند تا عبرت شود، ملاء عام و غیر عام تاثیری بر اصل حکم ندارد. دستگاه قضایی بر خلاف شرع حکم نمی دهد. گاهی در مورد برخی از مجازاتهای شرعی توصیه شده، حتما در ملاء عام باشد و طائفه ای جمع شوند. در وقایع اخیر نیز داشتیم، در ماجرای قاتل میدان کاج و قاتل پل مدیریت و داداشی در کرج، کسانی که کار مجرمانه کرده بودند در ملاء عام مجازات شدند. این موضوع اشکال شرعی ندارد و همانطور که گفته شد در مواردی هم توصیه شده است و عده ای یا طائفه ای از مومنین حتما حضور داشته باشند. اجرای این مجازاتها در ملاء عام قطعا تاثیر بازدارنده داشته و در تضعیف روحیه مجرمین تاثیر دارد. بالاخره مجازات انجام عمل مجرمانه باید برای مجرمان عبرت باشد و مردم و مجرمان بالقوه عواقب این حکم را ببیند و تبعات این حکم را نظاره کنند تا دست به این کار نزنند.
محسن صالح
روحانی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
موافق
وقتی دوربین هم هست، ملاء عام را گسترده تر می کند. مگر این که از این حیث وارد صحبت شویم که مجازات در ملاء عام، تالی فاسد داشته باشد، یعنی باعث تبلیغات سوء شود و اذهان عمومی را مشوش کند. با توجه به حضور رسانه های عمومی، ملاء عام تغییر ماهوی نمی کند، حضور مردم نیز به خاطر تاثیری است که در افکار عمومی ایجاد می کند. اما در مقابل با توجه به سم پراکنیهایی که خارجیها می کنند و با توجه به اینکه فضا فراهم نیست، توجیه این موضوع که ملاءعام چگونه است، باب جدیدی را می گشاید، محیطهای مجازی مانند اینترنت و ماهواره و امثال آن، ملاء عام حساب نمی شود. به طور مثال در بحث فقهی نگاه به نامحرم، دو حکم داریم، نگاه به تصویر یک موضوع است و نگاه به وجود واقعی فرد موضوع دیگری است، نگاه کردن به زن نامحرم، از طریق عکس او، اگر به صورت ریبه نباشد اشکال ندارد، اگر به صورت واقعی، نگاه شود، اشکال دارد. در عرصه مجاز و تصویر، موضوع با واقع، متفاوت است.
این ملاء عامی که در فقه گفته می شود نیز از این قسم است، احکام، در این باب، متفاوت است، برخی از اجرای احکام قصاص با هدف تاثیر گذاری بر افکار عمومی است، و احساس آرامشی که به مردم می دهد که مجازات انجام شده، مثلا کسی که قتلی انجام می دهد، افکار عمومی مطالبه می کند تا او به مجازات برسد و این مطالبه مردمی است، حضور افراد در مکانهای قصاص، باعث احساس آرامش است. برخی از حضور مردم نیز نظارت بر اجرای حکم است، در بحث سنگسار موضوع نظارت است، مردم می آیند تا نحوه پرتاب سنگ و نوع مجازات را نظارت کنند. بسته به هر حکمی، جایگاه افراد متفاوت است، نوع عمده مجرمانی که تاکید می شود در ملاء عام مجازات شوند، برای این است که جنبه مجازات مردم برای آشکار شود و مردم بتوانند احساس آرامش داشته باشند. از طرفی، بعضی از مسایل وجود دارد که اجرای آنها موجب وهن به دین و سوء برداشتهایی در ذهن مخاطب خصوصا مخاطبان خارج از کشور می شود، اینجاست که باید فقها حکم دهند چه باید کرد. بر همین اساس، در بحث سنگسار، حکم شده که در ملاء عام نباشد. نحوه اجرای برخی از احکام مانند رجم و قطع، قابل تغییر است، یعنی می شود با توجه به شرایط مکانی و زمانی، معادل سازی کنند. همچنین برای قصاصهایی که اجرای آن، وهن به دین و سوء استفاده دشمن می شود، از باب الاهم فی الاهم باید اصل دین را حفظ کرد و نوع این مجازاتها را تغییر داد. البته متخصصین حوزه دین و اجتهاد باید این بررسی را انجام دهند و این طور نیست که بشود همه احکام را معادل سازی کرد.
آیت اله محمد صادق خوشنویس
محقق نهج البلاغه و استاد حوزه
مخالف
البته بعضی از فقها می گویند این کار را نکنید، چون شرایط خیلی با سابق تفاوت دارد. رسانه های عجیبی داریم که دروغ می گویند و وقایع را وارونه جلوه می دهند، این مجازاتها مانند قطع ید و لخت کردن و شلاق زدن مجرم، را بخواهید در ملاء عام انجام دهید ممکن است از اصل به اسلام، صدمه بزند، لذا به نظر فقها باید به شکل دیگری اجرا کرد. این را برخی از بزرگان می گویند. در صدر اسلام، جرایم مستوجب حد، زیاد نبوده که مثل اکنون هر روز چند نفر را بخواهند مجازات کنند. تکرار این موضوع را در تاریخ نداریم، جسته و گریخته در برخی ازمنه بوده، در مورد اجرای حدود باید محتاط عمل کنیم، مثلا در زمان حضرت امیر، دو سه حد بوده با شرایط خاص اجرا شده. به هر حال نداریم این حدود بسیار بوده باشد و جلوی چشم مردم و اثر و انعکاس آن چگونه باشد. البته حکم خداوند باید اجرا بشود و روایت است که نباید ملامت ملامت کنندگان حاکم شرع را از اجرای حکم بازدارد. ولی تکرار و تعداد آن همیشه مورد بحث است. امروز خیلی مسئله خطرناکتر است، چون رسانه ها نشسته اند با اندک چیزی به اسلام حمله کنند. آیه می گوید طائفه ای از مومنان باید ''یشهد'' یعنی شاهد باشند، وقتی موضوع وارد صدا و سیما و رسانه ها بشود، ''یشهد طائفه'' دیگر محسوب نمی شود. این می شود همه دنیا. در اجرای حد، 5 یا 10 نفر از مومنان را باید حاضر کرد. ولی وقتی در صدا و سیما راه پیدا می کند، خاص و عام می فهمند و خیلی رسوایی است و اسلام هم از رسوا کردن افراد ابا دارد و لذا فکر می کنم نمی شود و درست نیست اکنون در ملاء عام، حد را اجرا کرد. از سوی دیگر، باید کسانی این کار را کنند و ناظر باشند که واجب الحد نباشند، الان خیلی ها زنا می کنند، آن ها هم می بینند که زانی به عنف را در خیابان به دار می آویزند و این درست نیست.
احسان زررخ
وکیل و حقوقدان
مخالف
در خصوص مجازاتهایی چون قصاص و اعدام و مجازاتهای سالبه حیات، یک فلسفه کلی داریم که جنبه ترهیبی و ترذیلی مجازاتهاست که عبرت آموزی در نظام کیفری اسلام
منبعث از همین قاعده است. اشخاص دیگر یا به تعبیری مجرمان بالقوه با دیدن مجازات، متنبه بشوند و دست به ارتکاب این جرایم نزنند. اجرا در ملاء عام جزء رکن مجازات نیست و جزء اختیارات قاضی است و چرا این اعدامها و قصاص ها در ملاء عام هستند یا نیستند، این برمی گردد به بازتاب رسانه ای جرم، جرایمی بازتاب رسانه ای پیدا می کنند مانند فاجعه تجاوز گروهی به خمینی شهر اصفهان یا استان کرمانشاه که 3 نفر متجاوز به عنف را در ملاء عام اعدام کردند. این جرایم به گونه ای بود که احساسات عمومی را جریحه دار کرده بود، قاضی نیز تحت تاثیر اجتماع است، یکی از اهداف اصلی مجازاتها، پاسخگویی است، مجازات باید به جامعه پاسخگو باشد و قاضی بگوید من مجازات کردم. جامعه باید به این آرامش برسد که اشخاص مرتکب جرم، به این کیفیت مجازات شدند. در زمان گذشته و صدر اسلام حداقل گروهی از مومنین 3 یا 4 نفره یا بیش از دو نفر جمع می شدند که خبر رسانی کنند.
امروزه در بازتاب رسانه ای، صرف وجود رسانه های عمومی به عنوان پیشگامان اطلاع رسانی و درک، کفایت می کند. به نظر می رسد وجود رسانه ها به عنوان چشم و گوش اجتماع، در زمان مجازات، کفایت می کند. سیاست جنایی و کیفری نیز بر همین اساس است. در پرونده ای که گفته شد، تعدادی از مجرمان تجاوز به عنف، محل ارتکاب جرمشان، شهرستان گیلان غرب بود، ولی محل اجرای مجازات، کرمانشاه در فاصله 180 کیلومتری وقوع جرم بود. اگر این مجازاتها در زندان برگزار شود این حسن را دارد که در یک محیط بسته است، اعدام در ملاء عام، مستلزم فراهم کردن ساز و کار فراوان و فراهم کردن امنیت است، چهره قشنگی به اجرای مجازات نمی دهد، دوم، تا مدتها آن محل در خاطره مردم، بازتابی از خشونت دارد. اعدام در ملاء عام باعث ترویج خشونت در ذهن اشخاص می شود. خیابان، محل اجرای مجازات نیست. جایی صورت می گیرد که همه قشری از کودک و نوجوان عبور می کند که مصلحت نیست آنها ببینند. حضور اطفال در جلسات دادرسی کیفری ممنوع شده، چه برسد به محل مجازات. اجرای مجازات به این کیفیت، حالت خاصی را دارد. بازتاب بدی دارد. قاتل دکتر سرابی را به عنوان مثال ببینید، خنده او بی نهایت تاثیرگذار است، ذهن کودکان از قاتل، شخصیتی فرابشری ساخته ولی به خاطر این که برخوردها و مجازاتها عادی شده، ذهن اشخاص به عنوان یک مجازات سنگین به آن نگاه نمی کند. بهتر است بحث سرعت اجرای مجازاتها توام با دقت را مد نظر قرارداد، نه در ملاء عام بودن آنها را. با وضعیت فعلی رسانه ها، کیفیت اجرای مجازاتها به سرعت می تواند منتقل شود. یک حسن دیگر هم عدم اجرای مجازاتها در ملاء عام دارد این است که خروجی فیلم و عکس این مجازاتها به دست بیگانگان نمی افتد که سوءاستفاده کنند. قصاص یک فلسفه جدایی دارد و اگر دقیق تفسیر شود، همه می پذیرند. ولی وقتی در ملاء عام و جمعی مجازات انجام شود و بازتابهای رسانه ای عام داشته باشد، بهانه به دست کسانی می افتد که به وهن دین و مجازاتهای شرعی می پردازند.
فرید خدایی فر
وکیل و حقوقدان
موافق
در قانون شرطی نداریم که مجازات حتما در ملاء عام باشد. در دهه 60 و 70 اعدامها در ملاء عام بود. به خاطر مسایل سیاسی و و سوءاستفاده های کشورهای دیگر این را دیگر انجام ندادند. درباره جرایمی که منجر به تحریک احساسات مردم می شود و مخصوصا تجاوز به عنف که اخیرا در حال مد شدن است، اگر این برخورد نشود، نمی توان جلوش را گرفت. نظر شخصی ام این است که برای این جرایم، مجازات در ملاء عام کاملا کار درستی است. ملاء عام که در صدر اسلام بود، با ملاء عام کنونی به دلیل تکنولوژی روز، فرق می کند، اصولا درست نیست اعدام وسط میدان انجام می شود چون رعایت حال زنان و بچه ها نمی شود و به نظرمی رسد تاثیر منفی روی بچه های کوچک و خانمها، دارد. فیلمبرداری هم اکثرا منع می شود. هر چند در متن قانون نداریم که منع شده باشد فیلمبرداری نکنند. ولی از لحاظ اخلاقی اصولا کار درستی نیست. به خاطر اینکه زمان عوض شده، موقعیت بین الملل داریم و به خاطر سوءاستفاده های سیاسی صحیح نیست. منتهی یک قسمت از اعدامها لازم است در ملاء عام باشد. تجاوز به عنف و قتلهایی که تاثیر روانی روی مردم دارد، باید در ملاء عام مجازات شوند چون ترمیم درد جامعه است. مجازات آنها در ملاء عام نوعی مرهم است برای زخمهای اجتماعی و درس عبرتی است برای دیگران. هر چند ترجیح می دهد به شخصه هنگام چنین مجازاتهایی، خودم حضور نداشته باشم. ندیدن بچه ها، دست خود والدین است. ملت نباید خودش اجازه دهد بچه هایی که در این سن هستند، اعدام را مشاهده کنند. اعدام یک سری جرایم خاص، که تعدادشان خیلی انگشت شمار است، تاثیرش در ملاء عام خیلی زیادتر است، ولی این که بچه ها نبینند و خانمها نگاه نکنند، دست خانواده هاست.
پیمان حاج محمود عطار
وکیل و حقوقدان
مخالف
مهمترین رکن اجرای مجازات در اسلام و کلیه مکاتب حقوق کیفری، اثر تربیتی و منع کننده مجرم و سایر افراد از ارتکاب جرم و گناه است. از سوی دیگر نقطه ممیزه اجرای احکام کیفری اسلام، جلوگیری از وهن و اثر منفی در جامعه به ویژه در برابر کفار و سرزمینهای آنهاست. به عبارت دیگر اگر مجازاتی در اسلام اثر وهن آمیز داشته و در اثر اجرای آن، دین مبین اسلام متهم به خشونت و پندارهای غلط در بین مردم شده و به عبارتی آب به آسیاب دشمن بریزد، هیچگاه شارع مقدس اجرای چنین مجازاتی را به مصلحت ندانسته است. این نظر مورد اجماع جمهور فقهای عظام اسلام اعم از شیعه و سنی است. در قضیه اجرای علنی مجازاتها نیز برخی از مفسرین و شارعین کتاب خدا و سنت اهل بیت، اعتقاد دارند که منظور از علنی بودن اجرای مجازات، حضور تعدادی از مومنین از حیث نظارت عمومی بر اجرای مجازات بوده است، و هیچگاه هدف شارع مقدس، اجرای مجازات در آشکار عموم چند ده تا چند نفره مردم نبوده است.یکی از مواردی که می توان از روانشناسی و جامعه شناسی کیبفری از موجبات وهن دین اسلام تلقی کرد، همین موضوع است که افراد بدون داشتن ظرفیتها و تحملهای روحی و روانی، شاهد و ناظر اجرای مجازاتهای سالب حیات نظیر اعدام یا قصاص و یا حتی شلاق باشند. اثر اصلی اجرای مجازات که جلوگیری از ارتکاب مجدد جرم و گناه است، نه تنها تامین نشده، بلکه باعث تجری و گستاخ شدن ناظرین و شاهدین فاقد ظرفیت برای ارتکاب جرایم خشن می گردد. یکی از مشکلات جامعه، امروزی این است که در کالبدشکافی جرایم، صرفا به اجرای مجازات اکتفا و بسنده شده است، در حالی که مهمتر از اجرای محازات از دید جرم شناسی، پیشگیری از وقوع جرم می باشد. اگر ما علل ارتکاب جرم را به علل درونی و بیرون تقسیم کنیم، عدم اشتغال و بیکاری جوانان و نیز عدم وجود سرگرمیهای سالم و کمبود این سرگرمیها در جامعه، موجب رخوت و ناامیدی قشر جوان به ادامه زندگی در جامعه شده است.
این معضل را بایستی با معضل گرایش جوانان به مشروبات الکلی و مواد مخدر سنتی و شیمیایی اضافه کرد و به حدی که جوانان با مصرف اینگونه مواد، و زایل شدن عقل و خردشان، مستعدتر و آماده تر برای ارتکاب جرم می شوند. هنگامی که جوانی نسبت به آینده خود، ناامید باشد، از لحاظ روانشناسی، این جوان بسیار پذیرای مرگ و قطع زندگی می شود. حال اگر چنین فردی با این شرایط روحی و روانی و مصرف مشروب یا مواد مخدر، مرتکب قتل گردد، با علم به اینکه مجازات چنین عمل شنیعی اعدام است، به نتیجه دلخواه خود که سلب حیات خود است، خواهد رسید. شاید بتوان افرادی را که محکوم اعدام و قصاص شده و در حین اجرای حکم، چهره خندانی دارند را از این دید، نگریست. با توجه به اینکه در زمان حکومت پیامبر گرامی اسلام و حضرت علی (ع)، که مجریان به حق حدود الهی بودند، محدوده اطلاع رسانی ایشان محدود به شهر اجرای مجازات بوده است، به عبارت ساده تر، هنگامی که حدی از حدود الهی نظیر سنگسار یا قصاص در حال اجرا شدن بود و از شهروندان ساکن آن شهر دعوت به نظارت می گردید، صرفا بخشی از شهروندان ساکن در آن شهر، از اجرای مجازات آگاه می شدند که همگی مسلمان و تابع احکام شریعت اسلامی بودند، اما اکنون با توجه به وجود تکنولوژی پیشرفته اینترنت و رایانه و ماهواره و مخابرات، که اطلاع رسانی درباره جزئی ترین امور افراد یک شهر را قابل گسترش در سطح کره زمین کرده است، بخش قابل ملاحظه ای از کشورهای جهان بنا به دلایلی با اجرای حدود الهی از جمله مجازاتهای سالب حیات مخالفت دارند، اجرای علنی این مجازاتهای اسلامی، با توجه به امکان فیلمبرداری و عکسبرداری و پخش آن در بلاد و کشورهای غیر اسلامی از مصادیق وهن اسلام خواهد بود.
مصطفی ترک همدانی
وکیل دادگستری و حقوقدان
مخالف
اجرای حکم اعدام لازم است. قصد شرع از این که در ملاء عام باشد این است که دیگران از آن متنبه شوند، ولی دیده شده اجرای این گونه احکام در عموم و دیدن مراسم اعدام در ملاء عام باعث مسرت و اجتماع مردم از سر کنجکاوی و تفریح می شود. یعنی عکس آن مطلبی که باعث شده بود مجازات در ملاء عام اتفاق بیفند. مجازات در ملاء عام دلیلی برای خوشحالی مردم نباید باشد، بلکه بحث متنبه شدن مجرمین احتمالی است، دیگر این که مردم عادی بدانند اگر بخواهند پایشان را کج بگذارند، چنین مجازاتی در انتظارشان است. جوانان چون سرگرمی ندارند، یا نمی دانند این موضوع به چه خاطر است، برایشان دیدار از مراسم اعدام و فیلمبرداری و فرستادن آن برای دیگران جالب توجه است. یعنی از اهداف اصلی و اولیه اجرای مجازات در ملاء عام دور شده ایم.
45/233
|